کد خبر: ۳۱۶۲۸۱
تاریخ انتشار : ۱۹ مرداد ۱۴۰۴ - ۲۱:۴۰

وقتی دیکتاتور کوچولوها  تبلیغاتچی آقای متقلب می‌شوند(خبر ویژه)


تماس از مبدأ عربستان سعودی با برخی شهروندان ایرانی به بهانه نظرسنجی و ضریب دادن به بیانیه یکی از سران فتنه 1388، سؤالات جدی را درباره پیوند دوطرف و وجه مشترک آنها برانگیخت.
هفته گذشته، تماس‌هایی با پیش‌شماره عربستان با برخی شهروندان ایرانی انجام گرفت که پوشش آن نظرسنجی بود و ضمناً دعاوی بیانیه اخیر میرحسین موسوی مانند رفراندوم و آزادی زندانیان سیاسی ترویج می‌شد. 
احتمالاً باید از استخبارات سعودی تشکر کرد که رای و نظر شهروان ایرانی برای‌شان مهم شده(!) چرا که مخاطبان تا به حال با شنیدن نام «سعودی» و «استخبارات» آن، فقط یاد ارّه و اسید و بن‌سلمان می‌افتادند. البته طبیعتاً آقای بن‌ارّه و رژیم متبوع وی اگر بیل‌زن بودند، اول باید باغچه را خود در عربستان بیل می‌زدند و انتخابات و همه‌پرسی را نوبر می‌کردند.
در عین حال، باید پرسید که آیا مخاطب حق ندارد بپرسد استخبارات سعودی با میرحسین موسوی چه صنمی دارد که بیانیه‌های نوشته‌شده بر اساس دیکته‌های سیا و موساد و MI6 را ضریب و بازتاب می‌دهد؟!
البته همان‌گونه که حکایت سعودی با رای و نظر مردم (جمهوریت)، حکایت جنّ و بسم‌الله است، حکایت موسوی نیز همین است. او تنها کسی در دنیاست که به خود جرئت داد بگوید سیزده میلیون رای او، بیشتر از 24/5میلیون رای رقیب است و ادعای تقلب در حد بیش از ۱۳میلیون رای را مطرح کرد!
این خودکشی بی‌اختیار- به سیاق المامور معذور- در حالی بود که حتی خاتمی به عنوان بزرگ‌ترین حامی وی، بارها در محافل خصوصی تصریح کرده بود، باور ندارد در انتخابات تقلب شده است. تاجزاده نیز به عنوان یکی از افراطی‌ترین حامیان موسوی به صفايي فراهاني و رمضان‌زاده گفته بود: «براي بنده كه تجربه انتخابات رو دارم، مي‌دونم كه در انتخابات تقلب نشده، ممكنه يكي دو ميليون عقب جلو بشه ولي ما انتخابات رو باختيم. حالا به جاي ۲۵ميليون و ۱۳ميليون، شده باشد ۱۴ميليون و ۲۴ميليون مثلاً».
یادآور می‌شود موسوی 28 روز پس از شروع جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی و آمریکا، و دو هفته پس از توقف این جنایت (در اثر مقاومت جانانه ملت ایران) اعلام وجود کرده و در بیانیه‌ای مدعی شد: «مردم پس از  آنچه گذشت انتظاراتی از حکومت دارند که بی‌پاسخ ماندن‌شان دشمن را شاد می‌کند. اقداماتی سریع و نمادین چون آزادی زندانیان‌ سیاسی کمترین توقعات است... وضعیت تلخی که پیش آمد نتیجه یک رشته خطاهای بزرگ بود. تجربه جنگ نشان داد ضامن نجات کشور احترام به حق تعیین سرنوشت همه شهروندان است. مردم می‌خواهند شاهد تجدیدنظر در آن خطاها باشند».
صدور بیانیه به نام موسوی آن هم با یک ماه تاخیر، این سؤال را برای ناظران ایجاد کرد که آیا او در ایام جنگ تحمیلی دشمن، لال یا مرده بود، یا متوهمانه خیال می‌کرد حامیان آمریکایی و صهیونیستی‌اش در فتنه شکست‌خورده 88، در بمباران و فروپاشاندن ایران پیروز می‌شوند و زبونانه منتظر بود؟!
او کسی است که باند آلوده اطرافش، شعار انحرافی نه غزه نه لبنان را به نفع رژیم صهیونیستی ترویج کردند تا اگر روزی ملت ایران، تهدید‌ها را صدها کیلومتر دور از مرزهای خود دور می‌کرد، تهدید در خاک خود را به جان بخرد.
موسوی همچنین متهم است که با ایجاد دودستگی و آشوب (با ادعای دروغ تقلب)، گرای تحریم‌های فلج‌کننده را به تیم اوباما و هیلاری کلینتون داده است.
در این‌باره مایکل لدین مشاور اسبق امنیت ملی آمریکا هفتم دی 89 در بنیاد FDD (دفاع از دموکراسی) گفت: «روزی ما خواهیم نشست و در مورد تاریخ پنهان جنبش سبز صحبت خواهیم کرد و همه شما خواهید گفت که این جنبش از سال 2009 (1388) شروع شد اما من به شما می‌گویم که ما می‌دانیم و می‌توانیم مستند کنیم که ریشه این حرکت به اواسط دهه 1980 میلادی [سال‌های 1365-66 شمسی]
برمی‌گردد و در طول مراحل مختلف، تکامل پیدا کرده است. من حرف‌های بیشتری برای گفتن در این‌باره دارم اما همین‌جا سخنانم را قطع می‌کنم».
همچنین روزنامه لس‌آنجلس‌تایمز 28 مهر همان ۱۳۸۸ از رایزنی یک مقام آمریکایی (جان هانا) با سران اپوزیسیون و نمایندگان رهبران جنبش سبز خبر می‌دهد. «هانا» می‌گوید: «مطمئناً پیامی که من از گردهمایی اخیر فعالان اپوزیسیون ایران- که در میان آنها بعضی شخصیت‌های نزدیک به رهبری جنبش سبز حضور داشتند- شنیدم، این بود که تحریم باید اعمال شود و این تحریم باید هرچه شدیدتر باشد؛ تحریم ضعیف و یا تدریجی، فقط به رژیم این امکان را می‌دهد که با وضعیت جدید خودش را تطبیق دهد. آنها گفتند برای اینکه تحریم مؤثر باشد، باید به صورت شوک‌ وارد شود که فلج کند و نه به صورت واکسن... برخی از آنها نگرانند که رژیم بر اثر حمله نظامی فلج نشود و به جای آن، جنبش سبز سرکوب شود. با وجود این نگرانی، آنها پیشنهاد دادند بمباران همزمان تأسیسات هسته‌ای و مراکز سپاه پاسداران و بسیج- هرچند که تعدادی از مردم را هم نابود کند- موجبات جمع کردن بساط حکومت به دست مخالفان را تسریع خواهد کرد»!
لس‌آنجلس‌تایمز ۱۰ مهر ۱۳۸۸ هم نوشته بود: «برخلاف غرور ملی ایرانی‌ها، اپوزیسیون و جنبش سبز از فشار غرب راضی است. یکی از مخالفان می‌گوید افشای وجود یک نیروگاه هسته‌ای جدید، بر فشارها خواهد افزود و همین موجبات رضایت جنبش سبز را فراهم می‌کند. اما اغلب ایرانی‌ها مخالف سازش بر سر برنامه هسته‌ای هستند؛ این یک حس ملی است که حتی قبل از انقلاب هم وجود داشته است... افرایم هالوی رئیس اسبق موساد می‌گوید: امیدوارم با افزایش فشار غرب، نارضایتی در داخل ایران پا بگیرد.»